۱. «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ»
۲. «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ»
۳. «إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ»
۴. «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ»
اما پشتپرده این بازی چیست؟ دنیا بازی است؛ خصلت بازی این است که زودگذر است. برنده و بازنده دارد. طراح دارد؛ بازیکن دارد؛ داور دارد؛ جریمه دارد؛ تعویض دارد و …
از زاویهای اگر پسِ پرده بازی را ببینیم و بفهمیم اصل زندگی در کجاست (و انّ الدار الآخرة لهی الحیوان) بازی را به بازی میگیریم و فراز و نشیب آن را با شکیبایی میپذیریم.
از زاویهای دیگر، بازنده این بازی، زندگی بعدازاین بازی را هم میبازد! فلذا باید بداند کجای این بازی، قابلگذشت و کجای این بازی سرنوشتساز است.
این مقدمه برای آن است که وقتی صحبت از تحول در دنیا و این بازی میشود و در برههای که بازیسازان دنیایی در نبرد برای صفآرایی جدید قرارگرفتهاند، غفلت نکنیم، وگرنه چیزی جز باخت در انتظار ما نیست.
هنگامه تحول، بهترین فرصت برای جایابی و جانمایی بهتر است؛ موقعیتی است برای سبقت، برای انتقام و برای صعود؛ و البته اگر بهدرستی استفاده نشود بزرگترین تهدید است برای ما و جذابترین فرصت برای دشمنان ما.
جدیت در دشمنی، مسئلهایست که عموما جدی گرفته نمیشود.
إِنَّ ٱلشَّیطَٰنَ لَكُم عَدُوٌّ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّا
خدا دشمن را معرفی میکند؛ تکلیف را هم معین میکند؛ دشمن را جدّاً باید به دشمنی گرفت. بخشی از این تفریع و نتیجهگیری برای آن است که گویی دشمنیِ دشمن را درک نمیکنیم، جدی نمیگیریم و نمیدانیم باید چه تعاملی با دشمن داشته باشیم؛ آنهم دشمنان قسمخورده، از شیطان که با جناب آدم ابوالبشر کارش را شروع کرد و الی وقت معلوم، انجاموظیفه میکند تا دیگر شیاطین جن و انس که پابهرکاب و اولیاء ابلیساند؛ مثل آمریکا.
پیروزی از آن ماست، اگر برگهای برنده خود را بفهمیم و قدر آنها را بدانیم.
همینکه ما یک ولی داریم و دشمن، اولیاء گوناگون، نقطه قوت است برای ما؛ الله ولی الذین آمنوا… والذین کفروا اولیائهم الطاغوت
همینکه ان کید الشیطان کان ضعیفا و ازطرفی والله خیرالماکرین
همینکه وعده دادهشده: انتم الاعلون ان کنتم مؤمنين
همینکه ان معی ربی سیهدین
همین که نعم المولی و نعم النصیر برای ماست اما وَٱلظَّـٰلِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيّ وَلَا نَصِيرٍ
و هزاران برگ برنده دیگر، یعنی اوضاع برای ما روشن و امیدوارکننده است و دشمن در موضع ضعف است اما به شروطی!
باید مراقب بود و این روزها و در آستانه و آغاز تحول، این مراقبت باید مضاعف گردد. دشمن در کمین است؛ مترصد ضربهزدن؛ به هیچ چارچوب و مرامنامه انسانی و اخلاقی هم پایبند نیست؛ فلذا ظاهرا بسط ید بیشتری نسبت به ما دارد؛ اما حقیقت ماجرا این است که یدالله فوق ایدیهم. هر چه پیش میرویم و تجربه میاندوزیم، درمییابیم که جدال با این غولهای بیشاخودم، نصرت الهی میطلبد؛ هر زمان خود را مستغنی دیدیم، باختیم؛ هر زمان خود را فقیر الی الله یافتیم، با پیروزی از میدان خارج شدیم.
تفرقه را شاید بتوان بزرگترین عامل شکست، معرفی کرد؛ حربهای که قرنهاست دولتهای استعماری از آن بهره میگیرند. امام بزرگوار و رهبر معظم انقلاب، مستمرا در این سالها رمز پیروزی انقلاب و تثبیت و اقتدار آن را وحدت کلمه دانستند و به آن امر نمودند. در بحبوحه جنگهای ترکیبی دشمن، هر آنچه وحدتآفرین باشد ممدوح و مطلوب و واجب و هرچه وحدتشکن است، مذموم و مطرود و حرام؛ خصوصا در سال انتخابات و رقابتهایی که ناگزیر رخ میدهد باید قول و فعل همه ما با رعایت حداکثری جوانب تقوا و وحدت صورت پذیرد تا به فضل الهی ایران مقتدر در این تحول بتواند به احسن وجه، ایفای نقش نماید و مشمول رحمت الهی شود.
ارسال نظرات